گاه ناظر به وقایع گذشته | گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع آینده | و این تعریفِ "تاریخ"است...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یاسینستان» ثبت شده است

مهربانی

رفتم سوپر مارکت مجهز تخم مرغ بخرم

گفت نداریم روبرویی داره

گفتم چرا خودتون نمیارید

گفت بعضی چیزهارو نیاوردیم تا صاحب مغازه روبرویی (که یه پیرمرد مسنه) هم کاسبی کنه

#مهربانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای یا-سین

هوا | بس ناجوانمردانه | سرد است...

تصویر مرتبط

هوا چقدر سرد شده است | سرمازدگان را دریابیم | همانی که به ما نعمتی داده و از آنها گرمایی را ستانده | به همه ما نیک می‌نگرد | و هرگز گمان نکنیم که | درها همواره بر پاشنه‌های پیشین خود می‌چرخند | و با همه خرتوخرى این دنیا اما:
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»

مثلا | هنوز اگر #دیوار_مهربانی شهرتان به راه است | بد نیست در پایان روز | مثلا حوالی ساعت12 شب | مقداری از لباس های گرمی که مناسب هم باشند | آنجا بگذارید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آقای یا-سین

ذهن خلاق

علی خسروشاهی، مدیر و کارخانه‌دار صاحبِ کارخانه‌جات مینو در کتاب خاطراتش آورده است:
یک کارخانه شکلات‌سازی سوئیسی گاهی به دلیل ایراد دستگاه‌هایش در خط تولید بست...ه‌بندی خالی رد می‌کرد، بدون این‌که در داخل بسته شکلات بگذارد و همین بسته‌های خالی احتمالی باعث نارضایتی مشتریان می‌شد.

مسئولان این کارخانه سوئدی آمدند کلی تحقیق کردند و دست آخر پس از حدود یک‌ و نیم میلیون دلار هزینه به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه نوعی وسیله لیزری بگذارند تا بسته‌بندی‌های خالی را به طور اتوماتیک شناسایی کند و بردارد.
با شنیدن این خبر نگران شدم. چون دستگاه ما هم مشابه همان کارخانه شکلات‌سازی ساخت همان شرکت سوئیسی بود، دستور تحقیق دادم و بعد از یک هفته سرپرست ماشین‌ها آمد و گفت: "بله درست است در دستگاه‌های ما هم چنین ایرادی دیده شده است و حتی ممکن است چنین محصولاتی به بازار راه پیدا کرده باشند."
نگرانی‌ام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسه هیئت‌مدیره روی موضوع بحث کنیم. می‌خواستم نظر هیئت‌مدیره را در مورد یک ‌و نیم میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم.
فردای آن روز با اعضای هیئت‌مدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلو لیزر ماشین قرار دارد. از کارگر ساده بالا سر ماشین پرسیدم: "دلیل این پنکه چیست؟!"
گفت: "ماشین گاهی بسته خالی می‌زند، من هم این پنکه را که در انبار بود آوردم گذاشتم سر راه دستگاه که بسته‌های خالی از شکلات را با باد پرت کند بیرون."
نگاهی به هیئت‌مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده بود. به کارگر خلاق که ما را از شرِّ یک ‌و نیم میلیون دلار خرج اضافی رهانیده بود، یک تشویق‌نامه به اضافه یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم.
به ذهن خلاق خود باید ایمان داشته باشیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای یا-سین

سیاست و معصوم...

نمی‌دانم این تعبیر از جلال آل‌احمد است یا نه؟ | و آن را کِی و کُجا گفته | امّا هرچه باشد | موجزترین و دُرست‌ترین دلیلِ و حُجّتِ رفتار‌های به ظاهر عجیب و متناقض و همهء همهء قهر و آشتی‌ها یا زیر کاسه و کوزه زدن‌هایِ مسئولین جمهوری اسلامی ست:

[ من | در سیاست | همیشه به دُنبالِ «معصوم» می‌گردم | آخر این «عصمت» | تنها چیزی بوده | که همیشه کم‌اش داشته‌ایم ]

و اضافه کنم | تنها چیزی بوده است که بعد از تمام فحش هایمان به منتقدان | و عجز و ناتوانیِ واضح مان | عَلَم اش کردیم که اگر هم ما غلط کردیم، خُب کار بدی کردیم | منتها شما هم دهانتان را ببندید | تا همچنان غلط کنیم | آخر ما که معصوم نیستیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای یا-سین