برجسته‌سازی یکی از پرکاربردترین تکنیک‌های جنگ روانی می‌باشد. نخست به مثال زیر توجه فرمایید:

« شما زیباترین فردی را که می‌شناسید در ذهن بیاورید. حالا از یک کاریکاتوریست بخواهید چهره او را ترسیم کند. بنظر شما این طراحی چقدر معرف آن شخص زیبا است؟ »

در تکنیک برجسته‌سازی، خبرسازان درست مانند کاریکاتوریستها عمل می‌کنند. یعنی یک قسمتهایی را بزرگ و قسمتهای دیگر را کوچک جلوه می‌دهند.

 

کار آنها مثل این است که فردی را مجبور کنیم از پشت یک ذره‌بین تابلویی را ببیند و فقط نقاط خاصی از این تابلو را به او نشان دهیم.

رسانه‏هاى خبرى در تکنیک برجسته سازى اینگونه عمل مى‏کنند. براساس منافع صاحبان رسانه‏ها برخى از اخبار را گزینش کرده و با تمام قوا آن را درشت‌نمایى مى‏کنند طورى که اخبار دیگر کاملاً تحت الشعاع قرار گرفته و دیده نمى‏شوند با این کار آنها به مخاطبین القاء مى‏کنند که فقط به موضوعات مورد نظر آنها بیندیشند.

 مثالها ;

 

1-  در کشوری که داراى مشکلات اقتصادى از قبیل فقر، گرسنگى، بى عدالتى و... است رسانه‏ها به مدت چند روز قویاً به سفر فلان خواننده یا گروه ارکست پرداخته و صحنه‏هایى از اجراى آن‏ها، هتل محل اقامتشان، اتوبوس حامل آن‏ها و ... را نشان مى‏دهند در حالى که این مسأله اصلاً اولویت مردم نیست ولى با درشتنمایى و برجسته سازى تمامى افکار عمومى را مشغول آنها مى‏کنند.

 

 2- شبکه CNN تمام اخبار خود را در طى چند روز حول محور ربوده شدن چند تبعه غربى در سواحل جنوب شرق آسیا  مى‏کند در حالى که در غزه مردم بى‏گناه به خاک و خون کشیده مى‏شوند و هیچ پوشش خبرى از آن پخش نمى‏شود. با این کار اذهان عمومى به یک مسأله دست چندم مشغول مى‏شود و از مسایل اصلى باز می‌ماند. در حقیقت رسانه‌ها شاید خیلى موفق نباشند که به مردم چگونه اندیشیدن را القاء کنند اما به کمک برجسته سازى به راحتى به آن‏ها دیکته مى‏کنند که به چه بیاندیشند و اولویت‏هاى فکرى جوامع را مشخص مى‏کنند.

 

3- خانم مروه شروینى (شهیده حجاب) در دادگاه آلمان در ملاء عام به جرم محجبه بودن با ضربات چاقو شهید مى‏شود اما خبرگزارى‏هاى غربى از جمله CNN تا یک هفته سخنى از آن به میان نمى‏آورند و بعد از آن هم به صورت یک خبر دست چندم به صورت «درگیرى یک مرد آلمانى و یک زن مسلمان در دادگاه منجر به مرگ زن شد» آن را به یک خبر بى اهمیت و دست چندم تبدیل مى‏کنند.

براساس این تکنیک است که بزرگان جنگ روانى شعار زیر را مطرح مى‏سازند: «شاید، نتوانیم  مردم را مجبور کنیم که چگونه بیاندیشند اما براحتى مى‏توانیم آنها را وادار کنیم به آن چیز هایى که ما مى‏خواهیم بیاندیشند» یعنى اولویت فکرى مخاطبان را رسانه تعیین مى‏کند.