گاه ناظر به وقایع گذشته | گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع آینده | و این تعریفِ "تاریخ"است...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی» ثبت شده است

هاشمی رفسنجانی و صدام حسین...

نتیجه تصویری برای هاشمی رفسنجانی و صدام

پیشتر [در پست قبلی] از سیاستِ فوق‌العاده آیت‌الله #هاشمی‌رفسنجانی در ماجرای روابط ایران و عراق- یا بهتر بگویم؛ روابط هاشمی و صدام- نوشتم.

اکنون متن آخرین نامه صدام حسین (رئیس‌جمهور عراق) به علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس‌جمهور ایران) مبنی بر پذیرش تمام خواسته‌های ایران:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

جناب آقای علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران

پس از اتکال بر خداوند متعال و به نیت از بین بردن تمامی موانعی که بر سر راه ایجاد روابط برادرانه میان تمام مسلمانان و از جمله برادران مسلمان ایران وجود دارد و به منظور فعال ساختن جدی و هماهنگ کردن برادران مؤمن جهت رویارویی با اشراری که می‌خواهند به مسلمانان و امت عرب ضربه بزنند و برای اینکه ایران و عراق را از تحریکات و بازی‌های قدرت‌های شرور بین‌المللی و وابستگان آنان در منطقه بازداریم و به منظور هماهنگی با روح اصولی که در ۱۲ اوت ۱۹۹۰ به منظور ایجاد صلح دائمی و همه جانبه در منطقه اعلام کردیم و خواست ما از آن نامه برقراری صلح دائم و همه جانبه در منطقه بود و برای آن که از هرگونه بهانه‌ای که مانع از همکاری و موجب افکار بد شود، ممانعت کند و همچنین برای این که امکانات عراق، دور از صحنه رویارویی عظیم معطل نماند و به منظور به کار گرفتن آن‌ها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق بر آن توافق دارند و دوری جستن از تداخل سنگرها و کینه‌ها و بغض‌ها و برای آن که خیرخواهان راه خود را در بازگشت روابط عادی خواهند یافت، به عنوان ثمره مذاکرات از زمان نامه ۱۹۹۰.۰۴.۲۱ ما، تا آخرین نامه شما در هشتم اوت ۱۹۹۰، به عنوان حل نهایی و روشنی که جای هیچ‌گونه ابهامی باقی نگذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ کردیم:

۱- موافقت با پیشنهاد شما که در نامه جوابیه مورخ هشتم اوت ۱۹۹۰ توسط «برزان ابراهیم تکریتی» نماینده ما در ژنو از آقای سیروس ناصری نماینده شما دریافت شد. پایه قرار دادن قرار داد ۱۹۷۵ به عنوان اصول منسجم با آنچه که در نامه ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰ به ویژه در مورد تبادل اسرا و بندهای ۶ و ۷ از قطعنامه ۵۹۸ آمده است.

۲- بر اساس آنچه که در بند اول این نامه و آنچه که در نامه مورخ ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰ آمده است، ما آماده‌ایم هیاتی را به تهران بفرستیم و یا هیاتی توسط شما به بغداد اعزام شود تا موافقتنامه‌ها را جهت امضا آماده کند.

۳- به عنوان ابتکار حسن نیت، ما از روز جمعه هفدهم اوت (۱۳۶۹.۵.۲۶) نیروهای خود را از مرزهای شما فرا می‌خوانیم و تنها نیروهای سمبلیکی را به عنوان نگهبانان و پلیس مرزی باقی می‌گذاریم تا در شرایط طبیعی به وظایف روزمره خود عمل کنند.

۴- کلیه اسرای جنگ با تمام تعداد بازداشت شدگان را فوراً از راه مرزهای زمینی از جمله "خانقین" و "قصر شیرین" و مناطقی که مورد توافق دو طرف خواهد بود، آزاد خواهیم کرد و ما اولین گام در این زمینه را روز جمعه هفدهم اوت برخواهیم داشت.

آقای رفسنجانی رئیس‌جمهور، با این تصمیم ما همه چیز روشن و تمام خواسته‌ها و مسائلی که بر آن تکیه می‌کردید، تحقق می‌یابد و چیزی نمانده است مگر آنکه موافقتنامه‌ها آماده و امضا شود تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم.

همکاری ما باید در سایه اصول اسلامی و احترام متقابل و دور کردن طرف‌هایی باشد که خواستار شر برای منطقه هستند و قصد دارند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و شاید با یکدیگر همکاری کردیم تا خلیج (فارس)، دریاچه صلح و امن و خالی از ناوگان و نیروهای خارجی باشد که بدخواه ما هستند. به علاوه همکاری در مسائل حیاتی دیگر - والله اکبر والحمدلله.

صدام حسین - رئیس‌جمهوری عراق - ۲۳ محرم ۱۴۱۱ ه - ۱۴ اوت ۱۹۹۰ م.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای یا-سین

«احمدقوام‌السطنه» | ‌«اکبر هاشمی‌رفسنجانی»

تصویر مرتبطنتیجه تصویری برای هاشمی رفسنجانی و قوام السلطنه

دو سیاستمدار باهوش و میهن‌دوست:
«احمدقوام‌السطنه» و ‌«اکبر هاشمی‌رفسنجانی»

در تاریخ معاصر و سیاست خارجی کشورمان، راستش این است که اغلب سادگی به خرج داده و بیشتر فریب خورده‌ایم اما انصاف این است که دستِ کم دوبار عالی فریب داده‌ایم! یکی: فریب استالین توسط قوام السلطنه در خروج قوای روس از آذربایجان به طمع نفت شمال، دو دیگر: فریب صدام توسط هاشمیِ‌رفسنجانی در جنگ عراق با آمریکا پس از اشغال کویت به طمع حمایت نظامی ایران

...

در خصوص اهمیتِ بسیارِ ملّی و بین‌المللی مورد نخست، بسیار گفته شده و اکنون کمابیش روشن است ولی در مورد دوم گرچه هنوز اغلب اسنادِ جنبه محرمانه دارد، بد نیست برخی از جنبه‌های فاشِ آن و از جمله پذیرش مجدد مرزهای بین‌المللی و خط‌القعر اروندرود به عنوان مرزِ میان دوکشور مطابق قرارداد۱۹۷۵ الجزایر و آزادی کلیه اسرای جنگی ایرانی خروج کامل نیروهای نظامی عراق از مناطق اشغالی در کشورمان، آزادی زیارت عتبات مقدسه در نجف، کاظمین و کربلا و نیز بازسازی نیروی هوایی فرسوده ایران توسط ۱۳۰ (یکصدوسی) فروند از بهترین هواپیماهای نیروی هوایی عراق که درظاهر به عنوان پناهنده و در واقع جهت جنگ با آمریکا به ایران آمده و بلافاصله غنیمت گرفته شده و طبعا هرگز پس داده نشدند! بیشتر بدانیم از جمله:۴ فروند میگ ۲۹، ۳۶ فروند سوخوی ۲۴، ۲۴ فروند میراژ اف۱، ۷ فروند سوخوی ۲۵، ۴۰ فروند سوخوی ۲۲، ۱۲فروند میگ ۲۳، ۱۵ فروند ایلیوشین ۷۶...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای یا-سین

پیامد های منع احمدی نژاد توسط رهبری

همانطور که مطلع هستید رهبری در ماه های اخیر جلساتی داشتند که کاملا رنگ و بوی انتخاباتی داشته است از جمله داغ ترین این رویدادها صحبت های رهبری درباره ی منع احمدی نژاد برای کاندیداتوری انتخابات سال 96 بود که همگان شنیدند که رهبری صراحتا گفتند که ایشان را منع کرده اند و چندی بعد هم خود اقای احمدی نژاد این گفته را تایید کرده و گفت به دستور حضرت اقا عمل میکند و قصد آمدن به انتخابات سال 96 را ندارد .

اما تحلیل حقیر از این اظهار نظر رهبری درباره ی منع احمدی نژاد و صلاح ندانستن حضور ایشان در انتخابات 96 سه نکته ی مهم دارد که به توضیح آن میپردازم.

نکته ی اول را میتوان در صحبت های خود رهبری که در ماه های اخیر و چه در خصوص همین صحبت های ایشان یافت آنهم بحث " دو قطبی " شدن جامعه است. درواقع اعتقاد بر این است که در صورت حضور آقای احمدی نژاد در انتخابات96 جامعه دوباره دچار همان دوقطبی سال 88 خواهد شد و حتی بیشتر و پرچالش تر.

درواقع احمدی نژاد تنها چهره ی دیپلماتیک ایران است که یا طرفداران دوآتیشه داره یا منتقدین سرسخت و افراطی و این اتفاق درباره ی کمتر دیپلماتی در ایران اتفاق می افتد. کمااینکه درمورد اقای هاشمی صدق نمیکند ، آقای هاشمی علاوه بر جمعیت طرفداران و منتقدان ، جمعیتی را دارد که با وجود اصولگرا بودن هنوز هم سیاست هاشمی را تایید میکنند و همینطور جمعیتی را دارد که با وجود اصلاح طلب بودنشان همچنان هاشمی را نقد میکنند و منتقد سرسخت ایشان هستند.

درباره ی احمدی نژاد اینطور نیست ، یعنی شما یا طرفدار احمدی نژادید و یا منتقد ایشان. حد وسطی وجود ندارد . برای همین در حالت عادی هم اگر احمدی نژاد بیاید این احتمال میرود عده ای که منتقد او هستند با وجود اینکه به کاندید دیگر هم اعتقادی ندارند اما به دلیل رای نیاوردن احمدی نژاد قطعا به طرف مقابل رای خواهند داد و این معنای واضح دوقطبی در جامعه است. حتی میتوان اینطور هم به قضیه نگاه کرد که چنانچه کاندید مقابل احمدی نژاد کمی هم سمت و سو های اصلاح طلبانه داشته باشد همین باعث شود که کارزار سبزهای سال 88 به نفع کاندید مقابل احمدی نژاد رای بدهند و عملا آن کاندید تبدیل به جناح شبه سبز در ایران شود که این هم یعنی دوقطبی شدن جامعه .

البته که احتمال دوم محتمل تر است ، در واقع سبزهایی که احتمالا به خودشان قول داده اند دیگر خانه نشین بشوند و شناسنامه شان دیگر مهر صندوق رای را نبیند با آمدن احمدی نژآد تحریک میشوند که دوباره وارد انتخابات شده و اینبار رای شان را نه به نفع کاندید منتخب خودشان ( که عملا وجود ندارد ) بلکه به ضرر احمدی نژاد رای بدهند و این خود یعنی ممکن است رای سبزهای چند شقّه شود که البته با انسجامی که اصلاح طلب ها در لیست نویسی انتخابات مجلس دهم داشتند نشان دادند میتوانند رای هایشان را کنترل کنند.

پس نکته ی اول جلوگیری از " دوقطبی " شدن جامعه هست ، چیزی که سال 88 دیدیم نه به نفع سبزها و نه به نفع حکومت شد. و برای هردوطرف جریان هزینه های سنگینی داشت که اصلاح طلبان را مغضوب علیه کرد و نظام را هم بسیار به چالش و نقدهای بنیادی که اصل انقلاب را زیر سوال میبرد کشاند.

نکته ی دوم مطلبی ست که بعد از سال 87-88-89 در بین اصلاح طلب ها رواج پیدا کرده است آنهم بحث امر و نهی های رهبری در مورد های مختلف است.

در واقع با این اظهار نظر رهبری و منع احمدی نژاد ، خود باعث شد که این طرز فکر از جریان های اصلاح طلب و حتی جریان عموم مردم پاک شود که رهبری فقط به اصلاح طلب ها امر و نهی میکند و عملا اصولگراها تابحال طعم چنین امر و نهی هایی را نکشیده اند. با این منبع که البته ضربه ی سختی به پیکره ی اصولگراها بخصوص در سال 96 خواهد زد باعث شد این طرز فکر از بین برود هرچند که رهبری درباره ی انتخابات سال 84 و کاندیداتوری اقای هاشمی هم نظری مشابه داشتند چرا که اعتقاد بر این است که در ایران بعد از دو دوره رییس جمهور بودن ، اینکه دوباره بخواهید کاندید بشوید مورد اقبال مردم قرار نمیگیرد همانطور که آقای هاشمی دو دوره رییس جمهور بودند و وقتی دوباره برای سال 84 ثبتنام کردند با اقبال مردم مواجه نشدند و مردم ترجیه دادند به شهردار تهران که شاید زیاد برای مردم کل کشور شناخته نبود رای بدهند تا آقای هاشمی و آنهمه شناخت و معرفتی که کل ایران به ایشان داشت.

پس احمدی نژاد هم از این ماجرا سوا نیست و همین موضوع میتوانست باعث شکست رسمی آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ایران بشود.

نکته سوم " اخلاق احمدی نژادی " بود که سالهاست مورد نقد همگان است ، از اصلاح طلب ها تا مردم و حتی خود اصولگرا ها . "اخلاق احمدی نژآدی " مجموعه خلقیاتی ست که مردم و مسئولین در دستگاه دیپلماسی نمیپسندند . از جمله ادبیات عجیب غریب احمدی نژآد . اما چیزی که اینجا مورد بحث حقیر است بحث قهر کردن 11 روزه ی اقای احمدی نژآد در جریان انتخاب وزیر اطلاعات می باشد که از همان سال ها تا الان یک نمره ی فوق العاده منفی را در کارنامه ی احمدی نژآد ثبت کرده است ، چه در جناح اصلاحات که آتش بیار معرکه شدند و چه در جناح اصولگرا و آنچه حزب اللهی خوانده میشود هردو منتقد احمدی نژآد شدند. عدم پذیرش حرف رهبری در آن جریان و قهر کردن احمدی نژاد و حتی صحبت از استعفای او باعث شد که این ننگ همیشگی در کارنامه ی او بماند که شاید این حرف شنوی اخیر او از رهبری مبنی بر عدم حضور انتخابات96 شاید تاحدود زیادی این لکه ی ننگ را از کارنامه ی احمدی نژاد پاک کند که آنجا احمدی نژاد شاید حرف رهبری را قبول نداشت و با این حرف شنوی ، نمره ی منفی آن اتفاق را تا حد زیادی بهبود ببخشد.

 

حیث المجموع نظر رهبری مبنی بر عدم حضور احمدی نژآد انطور که از مستندات بر می آید به نفع تمام جناح ها از راست و چپ تا مردم و کوچه و بازار است.

و شاید این موقعیت را هم برای اصولگرا ها ایجاد کند تا بتوانند همانطور که سال 84 شخصیتی مثل احمدی نژاد را افریدند ، شخص جدید و اندیشه ی جدیدی را به حزب خود اضاف کنند .

 

در پناه خداوند رحمان و رحیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای یا-سین